ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.81K subscribers
473 photos
277 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#دختر

الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه

@khatm14
#دختر

روضه آخرمجلس دختر جوان
مداح مجیدرضایی ازپاکدشت

@khatm14
.


👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
.
#ترحیم_خوانی

👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
#دختر
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
#دختر


الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.

@khatm14
#دختر

➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣🌷

الهی از کفم رفت دختر من
چراغ خانه ی من اختر من

همی نالم زمرگش روز وشبها
که دختر جان پدر گردیده تنها

زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم
چسان از کف تو را دادم عـــزیزم

چرا تنها رها کردی پدر را
نمودی پاره پاره این جگر را

اگر بودی کنار بستــــر من
به وقت احتضارم دختر من

سرم را میگرفتی روی زانو
عزیز جان بابا ای مهر بانو

ولی حالا به جایت دختر مــن
سرت گیرم به دامن گوهر من

چسان آرام سازم من دل خویش
دلی را که بود دایم به تشویش

دلی را را که زداغت خون نمودی
مرا از دوریت مجنون نمودی

(فراز) دسـت دعا دارد همیشه
بقاء دختــــران خواهد همیشه

غلامرضانوتَرکی همدانی (فراز)
درعزای دخترجوان

نازنین دخترگلعذارم

طاقت دوریت راندارم

آتش افکنده هجرت بجانم

خوش بودازغمت جان سپارم

خون شدآخردل نامرادم

کی رودخاطرتوزیادم

این من واین غم بی شمارت

بعدازاین کس نیایدبه دادم

کربلای محمد مهرى

#ختم_دختر_جوان
#دختر
.
#ترحیم_خوانی

👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
#دختر_جوان
در عزای دختر یکی از ذاکرین نوشتم
💢💢💢💢♦️♦️♦️♦️🟢🟢🟢🟢⚫️⚫️✔️

فلک بردی ز باغم حاصل من _زدی آتش تو آخر بر دل من
ندیدی اشک چشم مادرش را _چرا بردی ز باغش حاصلشرا

عجب نامردی ای دنیای فانی _ربودی دخترم را در جوانی
ز خاک غم گِلِ من را سرشتند _به تقدیرم چنین غمرا نوشتند

عزیزم قامت بابا شکسته _شدم از زندگی بیزار و خسته
در و دیوار غبار غم گرفته _ چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته

تو ای زیبا گل در خاک و خفته _درود زندگی را زود و گفته
چسازد بعد بابای زارت _بیاید هرشب جمعه مزارت

اگر چه داغ تو بنموده پیرم _مرا از زندگانی کرده سیرم
کنم در خاطرات خود مصوّر _غم آن نو جوان شهزاده اکبر

نبوده در تن تو زخم شمشیر _چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر
ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن _ولی جسم علی صد جا بریدن

نبوده جای بوسه بر تن او _ نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری _دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#دختر_جوان
در عزای دختر یکی از ذاکرین نوشتم
💢💢💢💢♦️♦️♦️♦️🟢🟢🟢🟢⚫️⚫️✔️

فلک بردی ز باغم حاصل من _زدی آتش تو آخر بر دل من
ندیدی اشک چشم مادرش را _چرا بردی ز باغش حاصلشرا

عجب نامردی ای دنیای فانی _ربودی دخترم را در جوانی
ز خاک غم گِلِ من را سرشتند _به تقدیرم چنین غمرا نوشتند

عزیزم قامت بابا شکسته _شدم از زندگی بیزار و خسته
در و دیوار غبار غم گرفته _ چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته

تو ای زیبا گل در خاک و خفته _درود زندگی را زود و گفته
چسازد بعد بابای زارت _بیاید هرشب جمعه مزارت

اگر چه داغ تو بنموده پیرم _مرا از زندگانی کرده سیرم
کنم در خاطرات خود مصوّر _غم آن نو جوان شهزاده اکبر

نبوده در تن تو زخم شمشیر _چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر
ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن _ولی جسم علی صد جا بریدن

نبوده جای بوسه بر تن او _ نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری _دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#دختر_جوان
در عزای دختر یکی از ذاکرین نوشتم
💢💢💢💢♦️♦️♦️♦️🟢🟢🟢🟢⚫️⚫️✔️

فلک بردی ز باغم حاصل من _زدی آتش تو آخر بر دل من
ندیدی اشک چشم مادرش را _چرا بردی ز باغش حاصلشرا

عجب نامردی ای دنیای فانی _ربودی دخترم را در جوانی
ز خاک غم گِلِ من را سرشتند _به تقدیرم چنین غمرا نوشتند

عزیزم قامت بابا شکسته _شدم از زندگی بیزار و خسته
در و دیوار غبار غم گرفته _ چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته

تو ای زیبا گل در خاک و خفته _درود زندگی را زود و گفته
چسازد بعد بابای زارت _بیاید هرشب جمعه مزارت

اگر چه داغ تو بنموده پیرم _مرا از زندگانی کرده سیرم
کنم در خاطرات خود مصوّر _غم آن نو جوان شهزاده اکبر

نبوده در تن تو زخم شمشیر _چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر
ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن _ولی جسم علی صد جا بریدن

نبوده جای بوسه بر تن او _ نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری _دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
🥀🍃🍁🌾🥀🍃▪️
🍃🌾🍃🍃▪️
🍁🍃
🌾🍃
▪️
🥀
🍃
▪️
#در_عزای_داغ_دختر_جوان
#زبانحال_پدر_یا مادر_برای_داغ
#دختر یا پسر_جوان🍀
#مناسب_برای_مجلس_ختم😭
#فارسی🌴
#ترکی🌴

#بند_فارسی🌴

گل ناز و پرپرم دل شکسته دخترم
رفتی وخاک عزا بعد تو شدبسرم

دلم از داغ فراقت شده چاک
خفتی اخر زچه رو دردل خاک

#بند_ترکی🌴

ای منیم دادیم دوزوم گویده پارلاق لولددزوم
ائویمی یخدی غمون ای منیم نازلی قیزیم

منی اواره قویان وای بالاوای
یات چالوم من سنه لایلای بالا وای

#بند_فارسی🌴

رونق خانه من شمع پروانه من من
چون شب تارو سیه شده کاشانه ی من

خیزد از سینه ی پردرد من اه
رفتی و دیده ی من مانده براه

#ترکی🌴
ای وفالی دلبریم شامه دوندی سحریم
الیم الدن اوزلوب گور نجه سیندی بلیم

بو فنادهره داخی یوخ هوسیم
اند اولا جانوه چیخمور نفسیم

#بند_ فارسی🌴

گلشنم گشته خزان.. بلبل شیرین زبان
نغمه های تو هنوز اتش افکتده به جان

بعد تو لی گل رعنا چه کنم
مانده ام بیکس و تنها چه کنم

#ترکی🌴
نی کمین نوالیام غملیم بلالیام
بو فلک قاره سالوب باشیما یارالیام

گل قزیم حال پریشانیمه باخ
یانورام دیده گریانیمه باخ

#شعر_استادفرهادفکری
#اجرای_سبک،،،،،،👇
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
▪️
🍃
🥀
▪️
🌾🍃
🍁🍃
🍃🌾🍃🍃▪️
🥀🍃🍁🌾🥀🍃▪️
درداغ کودک #دختر اززبان مادر


شاپرک قشنگم شبونه پرکشيدي
دخترکم مگه ازماهاخوبي نديدي
شاپرک قشنگم پرزدي وتورفتي
رفتي وازرفتنت غم تودلم گذاشتي
خيلي دوست دارم من مگه خبرنداشتي
رفتي وازرفتنت غم تودلم گذاشتي
کجايي اي شاپرکم
کجايي اي بالوپرم
کجايي تو.اي.دخترم
بيادلم غمينه.کاردنياهمينه
تورفتي وعزيزم.غم رودلم ميشينه

شاپرکم پربزن.بياوتودربزن
يه سربه مادربزن،2

سروده هاي بي نشان
.
#دختر_جوان



فلک بردی ز باغم حاصل من
زدی آتش تو آخر بر دل من
ندیدی اشک چشم مادرش را
چرا بردی ز باغش حاصلشرا

عجب نامردی ای دنیای فانی
ربودی دخترم را ، نونهالی
ز خاک غم گِلِ من را سرشتند
به تقدیرم چنین غمرا نوشتند

عزیزم قامت بابا شکسته
شدم از زندگی بیزار و خسته
در و دیوار غبار غم گرفته
چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته

تو ای زیبا گل در خاک خفته
درود زندگی را زود و گفته
چه سازد بعد از این بابای زارت
بیاید هرشب جمعه مزارت

اگر چه داغ تو بنموده پیرم
مرا از زندگانی کرده سیرم
کنم در خاطرات خود مصوّر
غم آن نوجوان شهزاده اکبر

نبوده در تن تو زخم شمشیر
چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر
ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن
ولی جسم علی، صد جا بریدن

نبوده جای بوسه بر تن او
نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری
دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#ترحیم_خوانی
.......................
.
#دختر
#ترحیم_خوانی


الهی از کفم رفت دختر من
چراغ خانه ی من اختر من

همی نالم زمرگش روز وشبها
که دختر جان پدر گردیده تنها

زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم
چسان از کف تو را دادم عـــزیزم

چرا تنها رها کردی پدر را
نمودی پاره پاره این جگر را

اگر بودی کنار بستــــر من
به وقت احتضارم دختر من

سرم را میگرفتی روی زانو
عزیز جان بابا ای مهر بانو

ولی حالا به جایت دختر مــن
سرت گیرم به دامن گوهر من

چسان آرام سازم من دل خویش
دلی را که بود دایم به تشویش

دلی را را که زداغت خون نمودی
مرا از دوریت مجنون نمودی

(فراز) دسـت دعا دارد همیشه
بقاء دختــــران خواهد همیشه

غلامرضانوتَرکی همدانی (فراز)
.
🖤🖤🖤🖤
.
#ترحیم_خوانی
#دختر از دست داده

گریز به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )


آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.

.
.
#دختر
#روضه_دختر
#ختم_دختر
#ترحیم_خوانی


آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد  یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

 « یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

 یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

     یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم  تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»  

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.

#ختم_خواهر
.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#دختر_جوان
فلک بردی ز باغم حاصل من
زدی آتش تو آخر بر دل من

ندیدی اشک چشم مادرش را
چرا بردی ز باغش حاصلش را

عجب نامردی ای دنیای فانی
ربودی دخترم را در جوانی

ز خاک غم گِلِ من را سرشتند
_به تقدیرم چنین غمرا نوشتند

عزیزم قامت بابا شکسته
شدم از زندگی بیزار و خسته

در و دیوار غبار غم گرفته
چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته

تو ای زیبا گل در خاک و  خفته
درود زندگی را زود و گفته

چسازد بعد بابای زارت
بیاید هرشب جمعه مزارت

اگر چه داغ تو بنموده پیرم
مرا از زندگانی کرده سیرم

کنم در خاطرات خود مصوّر
غم آن نو جوان شهزاده اکبر

نبوده در تن تو زخم شمشیر
چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر

ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن
ولی جسم علی صد جا بریدن

نبوده جای بوسه بر تن او
نموده اربأ اربا دشمن او
بده صبری تو ای خلاق باری
دگر بس کن (صفا)  کم کن تو زاری

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی



#ختم_جوان_ناکام🍃
#دختر_جوان_یا_پسر_جوان🍃
#در_آواز_دشتی🌿



گلم نا کام شد در خاک پنهان
زداغ او همیشه در فغانم
چه سازم با فغان مادر تو
که باشد همدم راز نهانم
تمام بلبلانم پر شکسته
که یک بلبل پرید از آشیانم
خداوندا به من صبری عطا کن
که نام اوست دائم بر زبانم
😭😭😭
ای عزیز جان زیاران پا کشیدن زود زود بود
در جوانی در دل خاک آرمیدن زود بود
گرچه ای مرغ بهشتی تنگ بودت این قفس
بر فراز شاخ طوبی پر کشیدن زود بود

اوخشاما برای ختم جوان👇

ترکی🍃🌱🌱🌱

داغلار دوماندی قاردی
قلبیمی غصه یاردی
گوزوم قالدی طویوندا
قرازلفیم آغاردی🍃

اوغول اینان سوزومه😭
یوخی گلمز گوزومه
سندن ایری دوشندن
آغلارام اوز اوزومه

#شاعر_مداح_سبک_گذار🎤
🎧#استاد_حاج_پیرزاده🖌


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
1_5359116001.MP3
3.8 MB
بسم الله الرحمن الرحیم

#دختر
بیاد عزیز سفر کرده.دخترم فاطمه😔

چهل روزه سفر کرده کبوتر
دلم سیلاب خون ودیده ام تَر

گرفته زیرخاک مأوا و منزل
گریبان چاک منم تاروزمحشر

چهل روزست پرید از آشیانه
ز هم پاشید کوهِ صبرِ مادر

چهل سال نه چهارصدرفت برمن
به کی شکوه بَرَم ای حیّ و داور؟

چنان مَهتاج سوخت از آتش دل
بجا نه دود ماند و نه خاکستر

م.آل محمدی(مَهتاج)😔


مداح بختیاری  پرویزی🎙


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤